- مجتمع شدن
- گرد آمدن فراهم آمدن گرد آمدن فراهم آمدن جمع شدن: ... و بهم مجتمع شدند و دعوت بنی عباس آشکارا کردند
معنی مجتمع شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برافراشته شدن، بلند ساخته شدن، از میان رفتن برافراشته شدن: (بهرام گور) بر سریر مملکت استقرار یافت و رایت دولت او مرتفع شد، بلند بنا شدن، برطرف شدن رفع شدن: اکنون نگرانی او مرتفع شده
سود یافتن نفع بردن
تن یافتن، نگاشته شدن، آشکار شدن بصورت جسم در آمدن، مصور شدن، آشکار شدن
دوشن شدن درخشان گشتن روشن شدن درخشان شدن: (چو از عکس رخ آیینه حور ملمع شد فضای چرخ اخضر) (اختیار الدین روزبه شیبانی . لباب الالباب. نف. 60)، رنگارنگ شدن، پوشیده شدن روی فلز کم قیمت با فلز گرانبها تر
Accrue, Congregate
накапливать , собираться
ansammeln, sich versammeln
накопичувати , збиратися
gromadzić, gromadzić się
累积 , 聚集
acumular, congregar
accumulare, congregare
acumular, congregar
accumuler, se congreguer
verzamelen, samenkomen
สะสม , รวมตัว
mengumpulkan, berkumpul
يجمع , اجتمع
एकत्रित होना , एकत्र होना
לצבור , להתאסף
蓄積する , 集まる
축적하다 , 모이다
birikmek, toplanmak
kukusanya, kukusanyika
সংগ্রহ করা , একত্রিত হওয়া
جمع ہونا , جمع ہونا